ازکربلاشهیدحجت بهم زنگ زد
گفت برام دعاکن
منم باخنده گفتم تواونجای بایدبرامن دعاکنی بعد
باگریه بهم گفت چندباردارم میرم حرم حضرت ابالفضل(ع) ولی هنوزآقااذن دخول حرم امام حسین رو
بهم نداد
باتعجب گفتم
ازکجافهمیدی؟بعدگفت دلم هنوزصاف نشد ...
خلاصه شب دوباره زنگ زدباحالت عجیبی گفت رفتم حرم رفتم حرم یاحسین یاحسین عجب حالتی داشت همون شب مجلسه روضه داشتیم ازکربلاباتلفن برامون روضه خوند.... دیونه
کربلاتم ازبچه گی مبتلاتم ....
کیامرث پیرمرادی (دوست شهید حجت )